بیتو به سر نمیشود
هرگاه نوار تازهای از استاد محمدرضا شجریان در دسترس مشتاقان قرار میگیرد، فوراً استعارهای متعلق به حوزهای کاملاً متفاوت، یعنی ورزش، از ذهنم میگذرد؛ احساس میکنم استاد با هر کار تازهای، رکوردهای قبلی خود را، به اصطلاح، جابهجا میکند، یعنی مثل وزنهبرداری که چند کیلو افزونتر میطلبد، رکورد قبلی را بر مدرجی عمودی چند درجه بالاتر میگذارد.
کارهای <شب>، <سکوت>، <کویر> و <بیتو بهسر نمیشود> بیتردید چنین بودند. بگذریم از اینکه شجریان اصولا ( و بر این واژه تاکید دارم ، چون در کار خود به اصول پایبند است)، بله اصولآ دانسته کار نازل یا حتی درجه دو منتشر نمیکند و راز ماندگاری، نمره اولی و کمال او را در رعایت همین اصول باید جستوجو کرد.
و نیز راز اقبال مردم به او را، که در مورد در صف ایستادنهای از شب تا به روز، برای کنسرتهای داخلی متاسفانه کمبسآمدش، به ویژه کنسرت اخیر مرداد ماه در تهران، همه خوانده و شنیدهایم. به گمان من، یکی از این اصول، کار پیگیر و بذل تلاش مایهگرفته از جان و به تعبیر فاکنر <عرقریزان روح >، در آفرینش هنری است. به همین خاطر، معمولا سالی یکی دو کار بیشتر به بازار نمیفرستد. حال مقایسه کنید این را مثلا با کار فلان خواننده که با گشودن دست تطاول به ترانههای آماده طبخ <ممنوعالنوا>های زنده و مرده و در رقابتی، میبخشید، ناجوانمردانه یا تماممردانه ، در غیاب نسو (با پوزش از غلط چاپی، نصف) دوندگان دست و پابسته این ماراتن، گاههفتهای یک نوار منتشر میکند.
میبخشید که کمی به حاشیه رفتم و برگردیم بر سر بحث نوار تازه استاد شجریان با نام <غوغای عشقبازان>، برگرفته از بیتی از سعدی با این تصویر شگفت: < ای بر در سرایت غوغای عشقبازان / همچون برآبشیرین آشوب کاروانی> و این تعبیر پرمعنی <تو فارغی و عشقت بازیچه مینماید / تا خرمنت نسوزد احوال ما ندانی>، که اگر رکوردی جابهجا نکرده باشد، آن را در همان حد بالا نگهداشته است. در مقایسه با کارهای قبلی استاد و تا دوستداران، این نوار را دوباره از غبار نوارخانهها بیرون آورند، نوار تازه، بهجز بخش کوتاهی از روی الف که در <شور> اجرا شده، بیشتر حال و هوای <آرام جان( >اجرای پاییز۷۷ وین و آخرین کنسرت استاد در شیراز) دارد، هر دو در <افشاری>، و با این تفاوت که در نوار تازه، درغیاب هنرمندی پیرنیاکان، درخشش مجید درخشانی را داریم، اما در هر دو، فضاسازیهای خاص فرجپوری و البته همایون و فیروزی چشمگیر است. با یک آمارگیری شتابزده از نوارهای دمدست، متوجه شدم که استاد شجریان در گزینش از دستگاهها، به < افشاری> عنایت بیشتری نشان میدهند.
شاید یکی از دلایل این علاقه این باشد که افشاری قدرت حنجره بالایی میطلبد و انگار استاد در این مایه بهتر میتوانند از تواناییهای خود، ازجمله اوج رشکانگیز صدا، داد دل بستانند (واز همهاینها گذشته، < افشاری> دلربایی، شور و حال خاصی دارد، و در ظرایف و طرایف این دستگاه، از دوست عزیزم جناب صفری، موسیقیدان و از تکنوازان زرینپنجه تار، نکتهها شنیدهام که امیدوارم روزی خود ایشان در اختیار علاقهمندان بگذارند.) آنچه در این هردو نوار، برجسته و قابل تامل است، اجرایی است در گوشه < قرائی> (و با اشاره به عراق) با تحریرهای ترکیبی بههم پیوسته و خاصی که اصطلاحا <پیچ> نامیده میشود و تا آنجا که اطلاعاتم یاری میدهد، تاکنون در اجراهای هیچیک از اساتید بزرگ پیشین، از طاهرزاده، ظلی، اقبال آذر بگیر تا برسد به تاج و ادیب نشنیدهام، چه رسد به امروزیان. برای دوستداران استاد، به ویژه آنها که میفهمند شجریان چه کار میکند، آدرس این قسمت را با ذکر ابیات مینویسم تا مدعای مرا باور کنند.
در<آرام جان> با مطلع< مکن سرگشته آن دل را که دستآموز غم کردی> و در <غوغای عشقبازان> با مطلع< من اندر خود نمییابم که روی از دوست برتابم... > از دیگر برجستگیهای این نوار، تصنیفی است سماعگونه و پرشور و حال ساخته فرجپوری و با شعری ویران کننده از مولوی با نام <ساقیا > که عیش را مهنا و وقت را خوش میکند.
شجریان نیازی به تبلیغ ندارد، اما توصیه من به دوستداران زندهذوق ایشان این است، اگر تاکنون نوار را تهیه نکردهاند، دوران غبن را از این طولانیتر نکنند. امیدوارم فریاد این <داود هزارهها> و آبروی موسیقی ایرانی هرگز خاموشی مگیراد.
نویسنده:محمدرضا پرهیزگار ـ استاد دانشگاه
منبع:روزنامه اعتماد ملی